چرا هیچ وقت آمریکاییها و ژاپنیها جلوی صرافی ها صف نمیکشند؟!
شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۳۸ ق.ظ
مروری بر تاریخچه ای کوچک از دلار، یورو و ین
ارزش پول ملی هر کشور اغلب قراردادی می باشد و طبق حجم نقدینگی محاسبه می گردد.
برای مثال، وقتی ارز یورو ابداع شد تبدیل به جایگزینی برای پولهای کشورهای اروپایی شد، نرخ برابری آن با ارز دلار بیشتر از۳۰/۱ بود؛ یعنی برای به ازای1000 یورو باید بیش از ۱۳۰۰ دلار پرداخت می کردیم، ولی با گذشت زمان ارزش یورو کاهش یافت به طوریکه ارزش آن تا زیر ۷۰/۰ هم رسید، این ماجرا تا جایی ادامه داشت که زمانی به ازای ۷۰۰ دلار به شما ۱۰۰۰ یورو پرداخت می شد.
بعدها ارزش این دو ارز قدرتمند تغییر کرد و در حال حاضر نزدیک به 22/1است؛ یعنی به ازای 1000 یورو حدود 1200 دلار به شما پرداخت می شود.
این موضوع برای ین ژاپن هم به کرات اتفاق افتاده است؛ یعنی دورانی بوده است که ارزش ین ژاپن به قدری افزایش یافت که ژاپنیها میتوانستند با پرداخت 70 ین تنها 1 دلار میگرفتند ولی در مقابل، زمانی هم بوده که برای خرید 1 دلار مجبور می شدند تا 145 ین بپردازند.
اما چرا هیچ وقت آمریکاییها و ژاپنیها جلوی صرافی ها صف نمیکشند؟!
شاید برای شما خیلی جالب باشد که بدانید هیچ موقع آمریکاییها در التهابات به صرافی ها هجوم نبردند و شروع به فروختن دلار خود نکردند همچنین اروپاییها هم عجله نکردند تا داراییشان را به دلار تبدیل کنند، چه موقعی که ارزش دلار از یورو بیشتر بوده و چه زمانی که ارزش یورو از دلار بیشتر بوده است.
در ژاپن هم اوضاع بر همین منوال است؛ ژاپنی ها برای تبدیل پول های خود، مقابل بانک ها و صرافی ها صف نمی کشند. البته خالی از لطف نیست که بگوییم، دولت آمریکا هیچ وقت یک شبه دستور تکنرخی شدن ارز را اعلام نکرده است تا در آن صورت هر یورو 42 سنت بشود و اگر کسی به غیر از این نرخ مبادله کند، قاچاقچی و جنایتکار محسوب شود، همچنین دولتهای اروپایی هیچگاه همچنین رویکردی نداشته اند.
دولتهای ژاپن هم هیچگاه قیمت تک نرخی 42 ین به ازای هر دلار را اعلام نکردند. درواقع باید نتیجه گرفت که هم مردمبه دولت خود و پول ملی خود اعتماد دارند و هم دولت به طور منطقی این نوسانات را رصد می کند و تصمیم درست را برای ترمیم اوضاع اقتصادی خود می گیرد که منجر به به تقویت ارزش پول ملی خود به طور طبیعی می شوند.
ژاپنی ها به این اصل باور داشتند که رشد بیرویه حجم نقدینگی موجب افزایش نرخ تورم در کشور میشود و در ادامه، افزایش نرخ تورم نتیجه ای مانند افزایش نرخ بهره را به دنبال خواهد داشت که در آخر کارخانه ها به مشکل می خوردند.
چرا در بعضی از کشورها اینگونه هجوم ها و یورش ها وجود دارد؟!
وقتی میزان سرمایهگذاری در حوزه هایی مانند صنعت و تجارت کمتر از میزان بهره ای با سرمایه گذاری در بانک می گیرید، باشد؛ واضح است که سرمایه ها از فضای کسبوکار به طرف بانک ها کوچ میکنند و این میشود که نرخ بیکاری در جامعه بالا میرود.
مسلماً هنگامی که بیکاری در جامعه افزایش یابد، بیپولی در جامعه بیداد خواهد کرد که منجر به کمتر مصرفکردن و بیشتر قرضکردن برای ملت میشود و در پی خود نتیجه های مانند افزایش نرخ بیکاری و افزایش نرخ بهره را دارد.
بیپولی مردم برای دولت هم مضر است، چرا که مجبور میشود دست خود را به سوی بانک مرکزی دراز کنند تا باعث افزایش حجم نقدینگی میشود و این فرآیندها همین گونه ادامه دار خواهند بود و اوضاع را بدتر می کنند.
این روند به طور خودکار باعث کاهش ارزش پول ملی کشور میشود، چون ارز ملی با افزایش حجم نقدینگی و عدم اعتماد مردم تحت فشاری مضاعف قرار می گیرد.
البته این نکته را هم باید بگوییم که کاهش ارزش پول ملی کشور همیشه هم به ضرر ملت و دولت نیست و در راستای تضعیف اقتصاد کشور عمل نمیکند. بعضی از کشورها در مقطع های مختلف زمانی عمداً تلاش کرده اند تا ارزش پول ملی کشور خود را کاهش دهند!
کمشدن نرخ ارز موجب میشود تا صادرات آن کشور مقرون به صرفه تر و واردات برای واردکنندگان کم هزینه تر شود. ضمن اینکه گردشگرهای خارجی هم علاقۀ بیشتر برای سفر به این کشور نشان می دهند همچنین مردم آن کشور هم کمتر میل به سفر به خارجی رفتن صرف هزینه خواهند کرد.
با افزایش ارزش ارز در یک کشور، کالاهای خارجی گران تر میشوند و امکان رقابت برای تولیدکنندگان داخلی فراهم می شود. این روند باعث فعال شدن کارگاه های تولیدی و کارخانه ها می شود که یعنی استخدام نیرو و کاهش نرخ بیکاری!
در این وضعیت تولید ملی افزایش مییابد و کسبوکار در آن کشور رونق میگیرد که سرانجام باعث کمشدن نرخ تورم و بهره به شکل واقعی میشود. همچنین نتیجه ای مانند کاهش نرخ ارز به طور طبیعی را به دنبال خواهد داشت که البته این چرخه و روند نیازمند مدیریتی منطقی و مدبرانه است. اما وقتی حجم نقدینگی زیاد شود و تورم جان بگیرد و نرخ بهره بالا برود، گرانی پدیدار می شود و موجب میشود اعتماد مردم به پول ملی کم شود و آهسته آهسته مردم احساس کنند که معقولانه است که به جای پول ملی، ارز های خارجی مانند دلار و یورو نگهداری کنند.
وقتی این حالت عمومی شود و همه مردم همچین روندی را در پیش بگیرند، یک هجوم هیجانی برای تبدیل دارایی خود به ارز خارجی ایجاد می شود. آن وقت است که دیگر هیچ کاری از دست هیچ کس بر نمیآید و همه فقط میخواهند هر چه سریعتر پول خود را به ارز مانند دلار و یورو تبدیل کنند تا کمتر ضرر ببینند.
اما این افراد این نکته را فراموش کرده اند که در چنین شرایطی همه به شدت ضرر خواهند کرد زیرا مردم یک کشور مانند مسافرهای یک کشتی مسافرتی هستند، با اینکه در یک کشتی، بعضی افراد دارای مقام بالا و ثروت بیشتری هستند و عده ای هم در درجه های متوسط و بعضی از افراد هم بسیار فقیر و در قسمت انباری کشتی به سر میبرند اما اگر این کشتی مسافرتی گرفتار طوفان و گرداب شود، گریبان گیر همۀ ساکنین حاضر در کشتی می شود و تا تنها وقتی همه نجات پیدا می کنند که کشتی نجات برسد.
بنابراین وظیفه همه مسافران است تا دست به دست یکدیگر بدهند و در مسائلی که باعث صدمه بیشترکل کشتی می شود احتیاط کنند تا بتوانند در بدترین شرایط هم نا امید نشوند چون تنها کسی که می تواند نرخ ترم را کاهش بدهد دولت است.
پس باید به دولت در حد توان خود کمک کرد و شاهد اینگونه هجوم ها برای خرید کالاهای مختلف نباشیم تا بالاخره روزنه ای امید در بهبود وضعیت فعلی کشور پیدا شود.
۹۷/۰۶/۱۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.